جایزه «بنکرافت» به ۳ مورخ رسید
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۰۰۳۷۲
جایزه بنکرافت، ویژه کتابهایی با موضوع تاریخ آمریکا، برندگان خود را اعلام کرد. «جیمن: جی ادگار هوور و ساختن عصر آمریکا»، «مکزیکیهای بد: نژاد، امپراتوری و انقلاب در سرزمینهای مرزی» و «داستان دختر خیاط: داستان جنایت و تبعاتش در آمریکای انقلابی» سه کتابی هستند که برنده این جایزه شدند.
به گزارش ایمنا و به نقل از نیویورک تایمز، جایزه بنکرافت از معتبرترین جوایز در زمینه تاریخ آمریکاست که از کتابهایی با «گستردگی، اهمیت، دارای پژوهش عمیق و تفسیر قوی» قدردانی میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیوگرافی جی ادگار هوور، تاریخ انقلاب مکزیک و یک داستان جنایی واقعی دهه ۱۷۹۰ موضوع سه کتابی هستند که برنده جایزه بنکرافت امسال شدهاند، جایزهای که یکی از معتبرترین جوایز کتاب با موضوع تاریخ آمریکا به شمار میرود.
هیئت داوران کتاب «جیمن: جی ادگار هوور و ساختن عصر آمریکا» اثر بورلی گیج را که از سوی وایکینگ منتشر شده است، «کاریکاتوری شرورانه و نزدیک» از مدیر سابق اداره تحقیقات فدرال آمریکا توصیف کردند که تصویر او را با پرترهای بزرگ از او به عنوان «سندی بزرگ از قرن بیستم» ثبت کرد.
بورلی گیج، اهل آمریکا و استاد تاریخ و مطالعات آمریکایی در دانشگاه ییل است. از دیگر کتابهای او میتوان به «روز انفجار وال استریت: داستانی از آمریکا در اولین عصر وحشت» اشاره کرد.
کتاب «مکزیکیهای بد: نژاد، امپراتوری و انقلاب در سرزمینهای مرزی» نوشته کلی لیتل هرناندز، منتشر شده توسط دبل دبلیو نورتون، ریکاردو فلورس ماگون، آنارشیست لیبرال و گروهش را در مرکز داستانی قرار میدهد که از مکزیکوسیتی تا سنتلوئیس امتداد دارد. هیئت داوران جایزه این کتاب را که از آرشیو مکزیک و آمریکا استفاده میکند، روایتی «پر پیچ و خم» نامید که به «تغییر مرزهای آنچه که تاریخ آمریکا را تشکیل میدهد» کمک میکند.
کلی لیتل هرناندز، مورخ آمریکایی و استاد تاریخ و مطالعات آفریقا و آمریکا در دانشگاه کالیفرنیاست. وی یکی از اعضای منتخب انجمن مورخان آمریکا، آکادمی هنر و علوم آمریکا و هیئت جایزه پولیتزر است.
کتاب «داستان دختر خیاط: داستان جنایت و تبعاتش در آمریکای انقلابی» نوشته جان وود سویت که از سوی هنری هولت منتشر شده، روایت دادگاه تجاوز جنسی به یک خیاط نوجوان در سال ۱۷۹۳ است و هیئت داوران آن را به عنوان روایتی «دقیق و لایهای» از سلسله مراتب اجتماعی در نیویورک، درست زمانی که در حال تبدیل شدن به کلانشهری پیشرو در اوایل جمهوری بود، ارزیابی کرد.
تالی فرهادیان واینستین، مفسر حقوقی، در نقد این کتاب برای نیویورکتایمز، از آن به عنوان درسی قدرتمند در مورد بحثهای جنسیتی، طبقه و عدالت که «شبح آنها امروز ما را آزار میدهد»، یاد کرد.
جان وود سویت، استاد تاریخ در دانشگاه کارولینای شمالی و مدیر پیشین یونسکو در مطالعات جنسیتی است. نخستین کتاب او با نام «سیاست بدنها: بحث نژادی در میان مردم آمریکای شمالی» نامزد نهایی جایزه فردریک داگلاس بود.
جایزه بنکرافت که شامل جایزه ۱۰ هزار دلاری برای هر یک از برندگان است، در سال ۱۹۴۸ از سوی دانشگاه کلمبیا و با وصیت فردریک بنکرافت، مورخ، پایهگذاری شد. هیئت داوران کتابها را از نظر «گستردگی، اهمیت، عمق تحقیق و غنای تفسیر» ارزیابی میکنند.
از زمان نخستین دوره برگزاری جایزه بنکرافت در سال ۱۹۴۸ این جایزه بیشتر به آثاری با تمرکز بر تاریخ آمریکا تعلق میگیرد، با این حال کارهای منتشر شده در هر بخشی از قاره آمریکا، به شرط اینکه به زبان انگلیسی نوشته یا به این زبان ترجمه شده باشند، امکان شرکت در این رقابت را دارند.
کد خبر 646818منبع: ایمنا
کلیدواژه: شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق تاریخ آمریکا هیئت داوران منتشر شده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۰۰۳۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماشاالله قصاب کیست و کجاست؟ (+عکس)
ماشاالله قصاب از جمله نامهایی است که با ماجرای اشغال سفارت آمریکا گره خورده و پس از فعالیتهای پر حرف و حدیثی در ابتدای انقلاب به یکباره کمرنگ و ناپدید شد. برخی خبرها حاکی از درگذشت او در دههی نود است.
مهدی یزدانی خرم، نویسنده، در صفحهی اینستاگرام خود نوشت:
یک لُمپنِ مرموز گم شده… به ماشاالله قصاب مشهور بود. مردی که نه کسی از گذشتهاش خبر داشت نه فهمید چه به سر او آمد. اما در خاطرات آدمهای اول انقلاب ۵۷ بعید است ناماش نیامده باشد.
به گزارش انصاف نیوز، یکی از مرموزترین چهرههایی که کمتر از یک سال بر میل خود راند و بعد گم شد!. میگویند فریدون فروغی فقید آن ضدابتذالِ کبیر ترانهی «حقه» یا همان «مشتی ماشالا» را دربارهی او خوانده که پر یراه هم به نظر نمیرسد. در غورم در تاریخ پی تمام گمشدهها میگردم. اما برخی از این گمشدهها چنان پررنگ بودهاند که شاید نباید گم میشدهاند، نمونهاش همین جناب که عکساش را کنار سالیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران میبینید. ماشاالله کاشانیخواه.
در فضای وب چیز چندانی دربارهاش وجود ندارد. همینکه از ۲۵ بهمن تا اواخر تابستان سال ۵۸ مامور کمیتهی حفاظت از سفارت آمریکا میشود. در ماجرای دستگیری محمدرضا سعادتی که برای شوروی کار میکرد نقش ایفا میکند و بعد بیرونراندناش از سفارت (با سالیوان خیلی دوست شده بوده)! به دستگاه خلخالی میرود در حوزهی موادمخدر. اما ماشاالله خود اهل بخیه یا دقیقتر «بخیهها» بوده. جوری که نوشتهاند «خلخالی از دست او به تنگ آمدهبود»!
او رقیب محمد گاوینامی بوده که خود را به چریکهای فدایی منتسب میکرده و میخواسته سفارت آمریکا را در ۲۵ بهمن ۵۷ فتح کند که یزدی دستبهدامن قصاب میشود و خب قصاب گاو را زمین میزند و پیروز میدان میشود.
تاریخ پر است از آنان که از ناکجا آمدند اما حسابی اسب خود راندند. ماشاالله شد محبوب سفارت. پول میگرفت برای ویزاگرفتن. رشوه میگرفت برای ردکردن کسانیکه میخواستند از ایران بروند. او کاسب ترس، اضطراب و بینظمیای بود که درش میتازاند. جالب اینکه او «نفوذ» داشت و حتا وقتی ثابت شد در چند ماه قدرت چهها کرده و بحث محاکمهاش پیش آمد، گم شد.
مثل «زهرا خانم» آن زن انقلابی عاشق قطبزاده که ناگهان غیب شد. قصاب مرموز بود. چون از سویی صرفن عربدهکش نبود و از سویی دیگر اهل آرمان و ایدهئولوژی. تشنهی دیدهشدن بود. چهلوسه سال از گم شدن یا دقیقتر ناپدیدشدناش میگذرد. مُرده؟ در گوشهای کهنسال مشغول طی روزگار است؟ کشته شده؟ معلوم نیست و احتمالن معلوم هم نخواهدشد.
اما این مردِ زورمند با دارودستهاش در میانهی تاریخِ ما چه میکرد؟ چگونه رابطی شد بین آمریکاییها و روسها؟ چهگونه توانست مشتی ماشالای نوبری شود که گاو زمین بزند و بعدها از هر کس بپرسند بگوید «چیز چندانی از او نمیداند». قصابها تاریخ نمیسازند اما میتوانند بردهگانی شوند که تاریخ میخواهدشان…
محمد رحمانی، نویسنده در کامنتی برای این پست آقای یزدانی خرم نوشته است: مدتی در دههی شصت زندانی شده بود. هنگامی که در دههی نود به سراغش رفتم گفتند فوت شده است.
کانال عصر ایران در تلگرام